شمارهٔ ۲


ای روی تو آرزوی دلها

شادیّ غمت بروی دلها

ای حلقۀ زلف تو همیشه

آشفته ز گفت و گوی دلها

بشکسته بجویبار عشقت

سنگین دل تو بوی دلها

در انگله های زلف مشکینت

فکند زمانه گوی دلها

غارتگر زلف تو میان چیست

در بسته بجت و جوی دلها

پی در پی تو هزار فرسنگ

بتوان آمد ببوی دلها

تا با دهن تو می نشیند

بس تنگ شدست خوی دلها

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم