شمارهٔ ۸


روز آمد و بردوختم از دم لب را

پرداخته کردم از روان قالب را

اکنون که مرا زنده همی دارد شب

شاید که چو شمع زنده دارم شب را

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم