شمارهٔ ۵۱


دی توبت من ز آستین برزد دست

بشکست پیاله را د پنداشت که رست

امروز پیاله کمر کین در بست

و آمد بقصاص توبتم را بشکست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم