شمارهٔ ۸۰


اشکم که ز خون این دل ناشادست

از بی آبی ز چشم من افتادست

مگذار که بر خاک درت می غلتد

آخر نه چنانکه هست مردم زادست؟

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم