شمارهٔ ۸۴
در پای تو دل گرچه زبون افتادست
در جستن وصل بین که چون افتادست
شمعم که مرا آب ز سر بگذشتست
وز تشنگیم زبان برون افتادست
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم