شمارهٔ ۱۷۰
وقت سحرش چو عزم رفتن بگرفت
دلرا غم جان رفته دامن بگرفت
اشکم بدوید تابگیرد راهش
در وی نرسید و دامن من بگرفت
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم