شمارهٔ ۲۷۷
شمعم که چو باد هوسم بر سر زد
بر تارک من افسر خاکستر زد
آب از چشمم دست بدامن درزد
و آتش ز دلم سر بگریبان برزد
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم