شمارهٔ ۳۱۶


رفت آنکه ز چشم اشک چو لولو بچکد

یک دانۀ آبدار نیکو بچکد

بی خون چگر گهر فشاندی و کنون

لعلی بهزار خون دل زو بچکد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم