شمارهٔ ۴۲۱


می نتوانم اشک فراوان بارید

خون جگر از دیده چو باران بارید

صد گونه بهانه بیش بر باید ساخت

تا بی تو دو قطره اشک بتوان بارید

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم