شمارهٔ ۴۳۸


بستند گرو با نفس مشک تتار

بوی گل و باد سحر وزلف نگار

هستند بر غم یکدگر گوهر بار

چشم من و لعل یارم و ابر بهار

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم