شمارهٔ ۴۸۱


من تختة نام و ننگ بستردم باز

در راه طرب پای بیفشردم باز

آن سرکه بسالوس برآوردم دی

امروز بجام می فرو بردم باز

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم