شمارهٔ ۴۸۷


چشم تو اگر چه ناتوانست او نیز

جان تو که هم بلای جانست او نیز

دل دست حمایت بسر زلف تو برد

می بینم و هم زیر میانست او نیز

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم