شمارهٔ ۴۹۹


چون رنگ بدزدید گل از رخسارش

آویخت صبا چو خونیان بردارش

بسیار بگفت بلبل اندر کارش

تا بود که صبا بجان دهد زنهارش

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم