شمارهٔ ۵۱۲


رشک ایدم از جعد تو ای عشوه فروش

کو روی ترا چنان کشد در اغوش

زین پس نشوم جدا از آن چشمۀ نوش

چون زلف تو تا مرا بود سر بر دوش

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم