شمارهٔ ۵۴۶
هرگز بکسی... ل این دل تنگ
وز خوی بدت نه صلح پیداست نه جنگ
خواهم که شبی زلف تو و گردن من
پیچیده بود چو پرده بر دستۀ چنگ
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم