شمارهٔ ۵۷۱


از حد چو برفت ماجرای من و غم

گفتم که بنامه در از آن شرح دهم

خود ز آب سرشک و آتش سینه بهم

نه رنگ دوات ماند و نه آب قلم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم