شمارهٔ ۵۷۷
یاری که ازو بسی جفادیدم ستم
زان پس که ازو چه رنجها دید ستم
دی حال دل خویش بدو می گفتم
گفتا تو که ای ؟ منت کجا دید ستم؟
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم