شمارهٔ ۶۳۱
تا سوز تو از میان جان بنشانم
بنشینم و شمعی بمیان بنشانم
چون آرزوی قدّ توام برخیزد
سروی بمیان بوستان بنشانم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم