شمارهٔ ۶۸۴


زلف که گرفت خون من در گردن

انداخت کمند عشق در هر گردن

نشگفت اگر شکست سر تا پایش

روزی صد ره چو می فتد بر گردن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم