شمارهٔ ۶۹۸


شد دیده بعشق رهنمون دل من

تا کرد پر از غصه درون دل من

زنهار اگر دلم نماند روزی

از دیده طلب کنید خون دل من

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم