شمارهٔ ۷۱۲
آن دل که نشد ز خطّت ای دوست برون
از دایره وصل نه نیکوست برون
با من رگ چشم دوش در خون باری
همچون رک چنگت آمد از پوست برون
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم