شمارهٔ ۷۳۹


آن شانه که از تو هست یک موی درو

چون ارّه کشم زبان زهر سوی درو

وان آینه یی که رری در روی تو کرد

چون قبله شب و روز کنم روی روی درو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم