شمارهٔ ۷۵۶
میآید و چهره از عرق تر کرده
چو کان بکفت و اسب ز جابر کرده
واندر رخم زلفهای گرد آلودش
شهری دل خسته خاک بر سر کرده
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم