شمارهٔ ۷۷۵
هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای
برخاسته یی بقصد آن شهر آرای
از پای در آیی تو ز برخاستت
بنشین تو شمع تا بمانی بر پای
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم