شمارهٔ ۷۸۳


جانا خبرت نیست که دی در مستی

با چنگ چه کرده یی ز چابک دستی

بسیار بکوشیدم و هم ننشستی

تا توبۀ کهنۀ مرا بشکستی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم