شمارهٔ ۷۸۹
آن آب کزو بود دلم را شادی
د رچشم خودش هیچ محل ننهادی
و آتش که ازوست بر دلم بیدادی
بر منصب دست راست جایش دادی
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم