شمارهٔ ۷۹۲


از غایت جنگجویی و فتنه گری

گر گل بکفت فتد دهانش بدری

با ساغر و چنگ آنگهت خوش باشد

کین را بزنی و خون آن بازخوری

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم