شمارهٔ ۸۶۱


در هر عمری دمی که دمساز آیی

آن هم بدوصد کرشمه و نازآیی

وانگه که شوی رنجه نیایی بر من

چندانکه بپرسمت که کی بازآیی؟

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم