شمارهٔ ۱۳ - ایضا له


مخدوم بزرگ، صدر منعم

ای پایۀ تو ورای القاب

مظلومم و هیچ یاورم نیست

کار من دلشکسته دریاب

من کد یه کنم به شعر و بخشش

از من ببرد بزرگ اصحاب

این نیست کفایتی ولیکن

ننگ سلفست و عار اعقاب

گر تو نرسی مرا بفریاد

پس ما و شب دراز و محراب

دانم بکند عزیز وهّاب

دفع ستم عزیز نهاب

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم