شمارهٔ ۱۸۳ - وله ایضا


نیم مستست چشم دلبر من

خوابش از هیچگونه می ناید

چشم دارم که تو بحکم کرم

زان شرابی که جان بیفزاید

چشم او را به خواب بسته کنی

تا ازو کار بنده بگشاید

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم