شمارهٔ ۲۰۴ - ایضا له


ز بعد مدّت سالی که من نیاسودم

به روز و شب زتمنّای جبّه و دستار

درین تفکّر بودم که بر چه نوع کنم

ز بخشش تو تقاضای جبّه و دستار

ز انقطاع جرایت خود آن فتاد امروز

که نیست ما را پروای جبّه و دستار

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم