شمارهٔ ۲۱۷ - ایضا له


شب سیاه به تاریکی ار نشینم به

که از چراغ لئیمان به من رسد تابش

جگر بر آتش حرمان کباب او لیتر

که از سقایۀ دو نان کنند سیرابش

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم