شمارهٔ ۲۳۶ - وله ایضا


شبی به خوان تو حاضر شدم به ماه سیام

نخفت چشم من آن شب ز اشتیاق طعام

ز روز روزه نبد هیچ فرق آن شب را

ز بهر آنکه نیفتاد اتّفاق طعام

سحور نیز بوقت خودم نیاوردند

وصال روزه معیّن شد از فراق طعام

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم