شمارهٔ ۳۰۸ - ایضا له


منم آن چشمۀ خورشید گاه نظم سخن

زشرم آتش طبعم غرق شود در خوی

ز دل برون کند آن تلخی که عادت اوست

بیاد لفظ من ار در پیاله ریزی می

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم