شمارهٔ ۹ - وله ایضا


داستانه ظالمی چون خوانداز دفتر کسی

مردوزن بنگر که بر جانش چه نفرینها کنند

پس تو امروز آن مکن کو کرددی از ظلمها

ورنه آن نفرین همه بر جان تو فردا کنند

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم