شمارهٔ ۱۲


بس دل که ز تو خون شده در برمانده ست

بس دست که از هجر تو در سر مانده ست

وی بس سخنان نغز چون گوهر و زر

کز گوش تو همچو حلقه بر در مانده ست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم