شمارهٔ ۱۳۶


هرچند در میانه اخوان تمیز نیست

داند خرد که مصر سخن بی عزیز نیست

سررشته سخن همه چیز آورد به دست

چون بنگری برون ز سخن هیچ چیز نیست

آگه ز حال سوختگانت که می‌کند؟

شمع از میانه رفته و پروانه نیز نیست

نقد حیات خود به هوس می‌دهی ز دست

ورنه بهای کون و مکان یک پشیز نیست

اوراق ساده تا بود و کلک عنبرین

زنهار غم مخور که غلام و کنیز نیست

بنمای ای فلک که درین بوستان‌سرای

در غورگی کدام هنرور مویز نیست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم