شمارهٔ ۳۰۶


کرد آه من از اثر فراموش

شد شام مرا سحر فراموش

گر خاک شود وجودم، از دل

کی می‌شود آن پسر فراموش

بگذشت ز سینه گرچه تیرت

پیکان شده در جگر فراموش

آن را که تو در نظر نیایی

در دیده شود نظر فراموش

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم