شمارهٔ ۳۵۴
داغ سودایم، به سوی سینهریشان میروم
درد عشقم، رو به دلهای پریشان میروم
رام عشقم، کی ز زیر تیغ قاتل میجهم؟
زخم جویم، سوی زهرآلودهنیشان میروم
میگریزم پا تهی، از صحبت آسودگان
درد و غم هرجا که باشد، رو به ایشان میروم
بانگ استغفار بر لب، دل به ساغر میدهم
سبحه بر کف، جانب زنارکیشان میروم
بر میان زنار دارم، گرچه نامم قدسی است
خویش پاکان و برهمن سوی خویشان میروم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم