شمارهٔ ۳۹۰


سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم

ز سوز دل، جگر شعله را کباب کنم

شود ز لذت نظاره چشم من محروم

به وقت دیدنش از بس که اضطراب کنم

به یاد لعل تو شبها به محرومی

ز خون دل، قدح خویش پرشراب کنم

دم شهادت خود، خوش تنعمی دارم

که زخم از دم شمشیر انتخاب کنم

بدون متن

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم