شمارهٔ ۳۰


واعظ که خبر ندارد از جان خراب

از شغل ملامتم ندارد خور و خواب

او گرم نصیحت است و من می‌گویم

از دیده، به آب سرد، می‌ریزد آب

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم