شمارهٔ ۵۴


روزی که وداع آتش هجران انگیخت

صبر از دل من، چو دود از آتش، بگریخت

هر می که ز جام آشنایی خوردم

خون کرد جدایی و ز مژگانم ریخت

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم