شمارهٔ ۷۸


این پرده به روی دیده‌ام درد نبست

وین خار به چشمم مژه تر نشکست

بی روی تو از بس که غبارآلودست

تیر نگهم به دیده در خاک نشست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم