شمارهٔ ۱۲۵
با آن که چو مهر، یار تنها گذرست
پیوسته مرا ز رشک، خون در جگرست
کان یار که چشم یاری از او دارم
صد ره از من به خود گرفتارترست
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم