شمارهٔ ۱۴۲
عمریست که یار درد من افزودهست
بر دیده من پای ز غفلت سودهست
شکر قدمش چگونه گویم که هنوز
چون حلقه دام، خاک و خون آلودهست
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم