شمارهٔ ۱۸۰


خون شد جگر امشبم ز نادیدن صبح

گویا که بریده شد پی توسن صبح

آه سحرم اگر مددکار شود

از پنجه خورشید کشم دامن صبح

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم