شمارهٔ ۳۲۹


خونم ز ره نظر به در چون نرود؟

دلتنگ شوم ز دیده گر خون نرود

رحم است بر آن که راه روزن بندد

کز خانه‌اش آفتاب بیرون نرود

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم