شمارهٔ ۳۸۲


از اصل، ز فرع، فکر دوری‌ست فرار

گیرم که ز اصل خویش باشد بیزار

موج از دریا گریختن نتواند

هرچند که دست و پا زند بهر کنار

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم