شمارهٔ ۴۶۳


از بس که فسرد از نفس سرد، تنم

در پیراهن، چو مرده‌ای در کفنم

این طرفه که لب نبندم از خنده چو گل

با آنکه چو غنچه، مرده خون در بدم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم