شمارهٔ ۴۶۶


فارغ شده‌ام ز ننگ و آسوده ز نام

چون من نگرفته کس ز رسوایی کام

سودای دلم همیشه طغیان دارد

دیوانه عشق را بهارست مدام

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم